لانتوری

کلمات کلیدی

گاهی میفهمی داری اشتباه میکنی

اما بنا بر عادت، همون اشتباه رو تکرار میکنی

گاهی وقتا متنفرم از اینکه آدم خوبه باشم،

ترجیح میدم شیطان باشم و داشته باشمش

تا اینکه پیامبری باشم که رنج نبودنش رو میکشه،

و وقتی حرف آخرش تیر خلاصی بود برای نداشتنش،

پای موندنم رو بریدم و رفتنی شدم،

 

اون‌قدر مصمم بودم

که به همه گفتم: «می‌رم!»

حتی قول دادم

اگه تا آخر این ماه موندم،

شیرینی می‌دم — چون قرار نبود بمونم.

اما هنوزم اینجام.

 

نه چون خواستم بمونم،

چون دعواها، شرایط، و هزار و یک زنجیر نامرئی،

نذاشتن برم.

چون یکی با یکی دیگه دعوا کرده و یکی دیگه اخراج شده،

حالا ازم قول گرفتن تا آروم شدن شرایط بمونم،

افسوس که

حتی مسیر رفتنمم بسته شده،

انگار فقط باید بمونم و تاوان پس بدم،

 

 

آدمی فقط در زمان و مکان محدودیت داره

وگرنه یک آدم خوب، میتونه خوبتر بشه

یک آدم عارف میتونه به درجات بالاتر برسه،

یک حسود، میتونه حسادتش بیشتر بشه

یک آدم شقی قلب، میتونه شقی تر بشه

و...و ....و...

 

مهم اینه اولش توی کدوم مسیر پا گذاشتیم.

 

تفاوت بین آدم اثر گذار با آدم خنثی چیه؟

آدم معمولی با آدمی که غم از دل برمیداره...

 

فرض کن میخای یک امانتی رو ببری تحویل کسی بدی،

میری دم مغازه اش و اونم نیست.

امانتی رو میدی شاگردش یا برمیگردونیش و به رفیقت میگی نبود...

اوکی، تو زحمت خودت کشیدی و معرفت خرج کردی.

اما آدمای بامرام اینجورین که

میری مغازه کناری.

آقا ببخشید فلانی کی میاد؟

نیم ساعت دیگه'

شمارشو داری؟؟

الو، سلام. من از طرف فلانی ام،

امانتی داری ، کجا بذارمش؟

باشه، حله، یا علی، خدافظ